چطور با فردی که احساسات خود را پنهان میکند رابطه برقرار کنیم؟ 20 نکته کلیدی
برقراری ارتباط با فردی که احساسات خود را پنهان میکند میتواند چالش برانگیز باشد. این افراد اغلب دیوارهایی دور خود کشیدهاند و به سختی اجازه میدهند کسی به دنیای درونیشان وارد شود. اما با صبر، درک و تلاش آگاهانه، میتوان این سدها را شکست و رابطهای صمیمی و عمیق با آنها برقرار کرد. در این مقاله، 20 نکته کلیدی را برای کمک به شما در این مسیر ارائه میدهیم: به خاطر داشته باشید که هدف شما باید ایجاد فضایی امن و قابل اعتماد برای طرف مقابل باشد تا او به تدریج احساس راحتی بیشتری برای به اشتراک گذاشتن احساساتش کند. این فرآیند زمانبر است و نیاز به صبر و حوصله دارد.
- 🌐1. صبور باشید: تغییر یکباره رفتارها غیرممکن است. به فرد زمان بدهید تا به شما اعتماد کند.
- 🌐2. قضاوت نکنید: از سرزنش یا انتقاد کردن از رفتارهای او خودداری کنید.
- 🌐3. شنونده خوبی باشید: با دقت به حرفهای او گوش دهید و سعی کنید احساسات پنهان او را درک کنید.
- 🌐4. همدلی نشان دهید: خودتان را جای او بگذارید و سعی کنید دنیا را از دید او ببینید.

- 🌐5. سؤالات باز بپرسید: سؤالاتی بپرسید که جواب آنها فراتر از “بله” یا “خیر” باشد.
- 🌐6. فضایی امن ایجاد کنید: به او اطمینان دهید که میتوانید به او اعتماد کند و حرفهایش را با شما در میان بگذارد.
- 🌐7. از فشارهای غیرضروری خودداری کنید: از تحت فشار قرار دادن او برای صحبت کردن درباره احساساتش خودداری کنید.
- 🌐8. به زبان بدن او توجه کنید: زبان بدن اغلب میتواند اطلاعات بیشتری از کلمات آشکار کند.
- 🌐9. علایق مشترک پیدا کنید: پیدا کردن فعالیتها و موضوعاتی که هر دو به آن علاقه دارید، میتواند به ایجاد ارتباط کمک کند.
- 🌐10. در دسترس باشید: به او نشان دهید که همیشه برای او در دسترس هستید، حتی اگر فقط برای شنیدن حرفهایش باشد.
- 🌐11. محدودیتها را درک کنید: بپذیرید که او ممکن است هرگز نتواند به طور کامل احساسات خود را با شما به اشتراک بگذارد.
- 🌐12. به حریم خصوصی او احترام بگذارید: از سرک کشیدن در زندگی شخصی او خودداری کنید.
- 🌐14. در مورد احساسات خود صحبت کنید: به اشتراک گذاشتن احساسات خودتان میتواند او را تشویق کند تا او نیز احساساتش را با شما در میان بگذارد.

- 🌐15. از زبان “من” استفاده کنید: به جای سرزنش کردن او، احساسات خود را با بهرهگیری از زبان “من” بیان کنید.
- 🌐16. انتظارات واقع بینانه داشته باشید: انتظار نداشته باشید که او به طور کامل تغییر کند.
- 🌐17. نقاط قوت او را تحسین کنید: به جای تمرکز بر نقاط ضعف او، بر نقاط قوت او تمرکز کنید و آنها را تحسین کنید.
- 🌐18. قدردان تلاشهای او باشید: حتی اگر او فقط تلاش کوچکی برای باز کردن احساساتش انجام دهد، قدردان آن باشید.
- 🌐19. اجازه دهید او رهبری کند: به او اجازه دهید سرعت به اشتراک گذاری احساساتش را تعیین کند.
- 🌐20. حرفهای کمک بگیرید: اگر احساس میکنید به کمک بیشتری نیاز دارید، از یک متخصص کمک بگیرید.
با تمرکز بر ایجاد یک ارتباط قوی و مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل، میتوانید به فرد کمک کنید تا به تدریج دیوارهای خود را فرو ریزد و احساساتش را با شما به اشتراک بگذارد. این فرآیند نیازمند صبر و استمرار است، اما نتیجهی آن میتواند رابطهای عمیقتر و رضایتبخشتر باشد.
چطور با فردی که احساسات خود را پنهان میکند رابطه برقرار کنیم؟
1. صبر و شکیبایی پیشه کنید
برقراری ارتباط با کسی که احساساتش را پنهان میکند، نیازمند زمان و صبر زیاد است. عجله نکنید و به او فرصت دهید تا کم کم به شما اعتماد کند. ممکن است این فرآیند طولانیتر از آن چیزی باشد که انتظار دارید، اما با صبر و حوصله، میتوانید به نتیجه برسید. فشار آوردن به او برای بازگو کردن احساساتش، میتواند نتیجه معکوس داشته باشد. صبور باشید و به او نشان دهید که در کنارش هستید، بدون اینکه او را تحت فشار قرار دهید. حتی اگر پیشرفت کند باشد، هر قدم کوچکی را جشن بگیرید. صبور بودن، کلید اصلی این رابطه است.
2. محیطی امن و بدون قضاوت ایجاد کنید
مهمترین قدم این است که فضایی امن و آرام برای او فراهم کنید تا بتواند بدون ترس از قضاوت یا تمسخر، احساساتش را با شما به اشتراک بگذارد. به او اطمینان دهید که هر آنچه بگوید، محرمانه خواهد ماند و شما از او حمایت خواهید کرد. از انتقاد، سرزنش و نصیحت کردن او خودداری کنید. فقط به حرفهایش گوش دهید و سعی کنید او را درک کنید. نشان دهید که به او احترام میگذارید و برای احساساتش ارزش قائل هستید. از ایجاد بحث و جدل پرهیز کنید و سعی کنید فضایی آرام و صلحآمیز را در رابطه خود حاکم کنید. به او این اطمینان را بدهید که شما پذیرای تمام احساسات او هستید، چه مثبت و چه منفی. این حس امنیت و پذیرش، او را تشویق میکند تا کم کم از لاک خود بیرون بیاید.
3. شنونده فعال باشید
به حرفهایش با دقت گوش دهید و سعی کنید منظور او را به درستی درک کنید. از قطع کردن صحبتهایش خودداری کنید و به او فرصت دهید تا تمام حرفهایش را بزند. با زبان بدن خود نشان دهید که به او توجه میکنید. تماس چشمی برقرار کنید، سر خود را تکان دهید و از عباراتی مانند “آهان”، “متوجهام” و “درست میگویید” استفاده کنید. به احساسات نهفته در پس کلماتش توجه کنید. گاهی اوقات، آنچه گفته نمیشود، مهمتر از آن چیزی است که گفته میشود. از پرسیدن سوالات باز خودداری کنید و سوالاتی بپرسید که او را تشویق کند تا بیشتر صحبت کند. نشان دهید که واقعاً به آنچه او میگوید اهمیت میدهید. شنونده فعال بودن، کلید ایجاد ارتباط عمیقتر است.
4. سوالات باز بپرسید
به جای پرسیدن سوالات بسته که پاسخ آنها “بله” یا “خیر” است، سوالات باز بپرسید که او را تشویق کند تا بیشتر صحبت کند و احساساتش را بیان کند. مثلا به جای اینکه بپرسید “آیا حالت خوب است؟”، بپرسید “امروز چطور بودی؟” یا “چه چیزی در ذهنت میگذرد؟” این نوع سوالات به او فضا میدهند تا افکار و احساساتش را آزادانهتر بیان کند. از سوالات فرضی استفاده کنید، مانند “اگر این اتفاق میافتاد، چه احساسی داشتی؟” سوالات خود را با دقت انتخاب کنید و سعی کنید سوالاتی بپرسید که برای او آزاردهنده یا تهدیدآمیز نباشند. به او اجازه دهید تا خودش تصمیم بگیرد که چقدر میخواهد در مورد احساساتش با شما صحبت کند. هدف از پرسیدن سوال، کنجکاوی نیست، بلکه ایجاد فضایی برای گفتوگو است. سوالات باز، راهی برای باز کردن درهای احساسات هستند.
5. همدلی نشان دهید
سعی کنید خودتان را جای او بگذارید و دنیا را از دید او ببینید. درک کنید که چه چیزی باعث شده است که او احساساتش را پنهان کند. آیا تجربههای دردناکی در گذشته داشته است؟ آیا از قضاوت شدن میترسد؟ نشان دهید که احساسات او را درک میکنید و با او همدردی میکنید. مثلا میتوانید بگویید “میفهمم که چقدر سخت است” یا “تصور میکنم که چه احساسی داری”. از کوچک شمردن یا انکار احساسات او خودداری کنید. حتی اگر با احساسات او موافق نیستید، باز هم به او احترام بگذارید. همدلی، پایهای برای ایجاد اعتماد و صمیمیت است. نشان دهید که در کنارش هستید، حتی اگر نتوانید مشکل او را حل کنید. همدلی، زبان عشق و حمایت است.
6. قضاوت نکنید
هیچگاه او را به خاطر احساساتش قضاوت نکنید. هرگز نگویید “نباید اینطور احساس کنی” یا “اینقدر حساس نباش”. از نصیحت کردن و دادن راهحل خودداری کنید، مگر اینکه او از شما بخواهد. فقط به او گوش دهید و او را درک کنید. قضاوت نکردن، به معنای پذیرفتن او به همان شکلی که هست، میباشد. قضاوت، سد بزرگی در برابر برقراری ارتباط صمیمی است. پذیرش بدون قضاوت، کلید گشایش قلبهاست.
7. صبور باشید و به او فرصت دهید
فرایند اعتماد سازی و بازگو کردن احساسات برای این افراد زمانبر است. به او فشار نیاورید و به او فرصت دهید تا در زمان مناسب، خودش احساساتش را با شما در میان بگذارد. به او نشان دهید که شما همیشه در کنارش هستید و هر زمان که آماده بود، میتوانید با شما صحبت کند. عجله نکنید و به او اجازه دهید با سرعت خودش پیش برود. صبور بودن، نشانهی عشق و احترام است. فشار آوردن، نتیجه معکوس خواهد داشت. اعتماد، در طول زمان ساخته میشود. صبر، کلید موفقیت در این رابطه است.
8. به حریم خصوصی او احترام بگذارید
حتی اگر به او نزدیک هستید، به حریم خصوصی او احترام بگذارید. از سرک کشیدن در زندگی شخصی او خودداری کنید و سوالاتی نپرسید که او را معذب کند. احترام به حریم خصوصی، نشانهی اعتماد و احترام متقابل است. از فاش کردن اطلاعات شخصی او با دیگران خودداری کنید. به او اجازه دهید تا خودش تصمیم بگیرد که چه چیزی را با شما به اشتراک بگذارد. حریم خصوصی، فضای امنی برای رشد و شکوفایی است. احترام به حریم خصوصی، پایهای برای ایجاد یک رابطه سالم و پایدار است.
9. سعی کنید زبان عشق او را بشناسید
زبان عشق هر فرد، نحوه ابراز محبت و دریافت آن است. با شناختن زبان عشق او، میتوانید به او نشان دهید که چقدر به او اهمیت میدهید و او را دوست دارید. ممکن است زبان عشق او، کلمات تأییدآمیز، وقت گذاشتن با کیفیت، دریافت هدیه، انجام خدمات یا تماس فیزیکی باشد. با ابراز محبت به زبان عشق او، میتوانید به او کمک کنید تا احساس امنیت و پذیرش کند و به تدریج احساساتش را با شما در میان بگذارد. توجه کنید که او چگونه به شما محبت میکند و سعی کنید رفتار او را تقلید کنید. از او بپرسید که چه چیزی باعث میشود احساس دوست داشته شدن کند. شناختن زبان عشق او، راهی برای برقراری ارتباط عمیقتر است. ابراز محبت به زبان عشق او، قلب او را تسخیر میکند. عشق را به زبانی که او میفهمد، بیان کنید.
10. از تحمیل احساسات خود به او خودداری کنید
سعی نکنید احساسات خود را به او تحمیل کنید یا از او بخواهید که مانند شما فکر کند یا احساس کند. هر فردی، حق دارد احساسات خود را داشته باشد و به شیوه خودش آنها را ابراز کند. به جای اینکه سعی کنید او را تغییر دهید، او را همانطور که هست بپذیرید. از مقایسه کردن او با دیگران خودداری کنید. به او اجازه دهید تا خودش باشد. تحمیل احساسات، باعث ایجاد تنش و ناراحتی میشود. پذیرش، کلید آرامش و صلح است. به فردیت او احترام بگذارید.
11. با او صادق و روراست باشید
صداقت و شفافیت، پایههای اصلی یک رابطه سالم هستند. با او صادق باشید و احساسات و افکار خود را با او در میان بگذارید. از پنهان کردن چیزی از او خودداری کنید. وقتی او میبیند که شما با او صادق هستید، بیشتر به شما اعتماد میکند و راحتتر میتواند احساساتش را با شما در میان بگذارد. حتی اگر گفتن حقیقت سخت باشد، باز هم صادق باشید. دروغ، اعتماد را از بین میبرد. صداقت، کلید ایجاد اعتماد است. با صداقت خود، او را تشویق کنید تا او هم صادق باشد. صداقت، بنیاد یک رابطه پایدار است.
12. خودتان باشید
سعی نکنید شخص دیگری باشید تا او را تحت تأثیر قرار دهید. خودتان باشید و به او اجازه دهید تا شما را همانطور که هستید بشناسد. وقتی شما خودتان باشید، راحتتر میتوانید ارتباط واقعی و صمیمی با او برقرار کنید. نقش بازی کردن، خستهکننده و غیرقابل تحمل است. خودتان بودن، بهترین راه برای جذب افراد واقعی است. اصالت، جذابیت دارد.
به خودتان افتخار کنید. خودتان باشید، تا او هم بتواند خودش باشد.
13. از زبان بدن آگاه باشید
به زبان بدن خود و او توجه کنید. زبان بدن میتواند اطلاعات زیادی در مورد احساسات و افکار افراد به ما بدهد. مثلا اگر او دستانش را روی سینه اش گره کرده باشد، ممکن است احساس ناراحتی یا محافظت کند. با تفسیر درست زبان بدن او، میتوانید بهتر درک کنید که چه چیزی در ذهنش میگذرد و چگونه میتوانید به او کمک کنید. زبان بدن شما هم مهم است. سعی کنید با زبان بدن خود، نشان دهید که به او توجه میکنید و او را درک میکنید. تماس چشمی برقرار کنید، سر خود را تکان دهید و لبخند بزنید. زبان بدن، پلی بین قلبهاست. با دقت مشاهده کنید و یاد بگیرید. زبان بدن، دریچهای به دنیای درون است.
14. از حمایت دیگران کمک بگیرید
گاهی اوقات، کمک گرفتن از دیگران، نشانهی قدرت است، نه ضعف. از تجربیات دیگران درس بگیرید. به حرف متخصصان گوش دهید. تنها نیستید. از شبکه حمایتی خود استفاده کنید. کمک گرفتن، نشانه هوشمندی است.
15. به سلامت روان خودتان اهمیت دهید
برقراری ارتباط با کسی که احساساتش را پنهان میکند، میتواند چالشبرانگیز و فرساینده باشد. باید به سلامت روان خودتان نیز اهمیت دهید و از خودتان مراقبت کنید. زمانی را برای استراحت، تفریح و انجام فعالیتهایی که از آنها لذت میبرید، اختصاص دهید. با دوستان و خانواده خود وقت بگذرانید. اگر احساس میکنید که تحت فشار هستید، از یک مشاور کمک بگیرید. شما نمیتوانید به دیگران کمک کنید، اگر خودتان در حال غرق شدن باشید. به خودتان رحم کنید. سلامت روان شما، اولویت دارد.
16. به دنبال الگوها باشید
آیا الگوهای خاصی وجود دارد که باعث شود او بیشتر یا کمتر احساساتش را پنهان کند؟ آیا موقعیتها یا موضوعات خاصی وجود دارد که باعث میشود او بیشتر باز شود؟ با شناسایی این الگوها، میتوانید بهتر درک کنید که چگونه با او رفتار کنید تا او را تشویق کنید که بیشتر احساساتش را با شما در میان بگذارد. به زمانهایی که او بیشتر باز بوده است، توجه کنید و سعی کنید شرایط را تکرار کنید. از اشتباهات خود درس بگیرید. با شناخت الگوها، میتوانید پیشبینی کنید و برنامهریزی کنید. الگوها، کلید درک رفتار هستند. با دقت مشاهده کنید و ثبت کنید. شناخت الگوها، راهی برای بهبود رابطه است.
17. از جملات “من” استفاده کنید
هنگام صحبت کردن با او، از جملات “من” استفاده کنید تا احساسات و نیازهای خود را بیان کنید. مثلا به جای اینکه بگویید “تو هیچ وقت به من نمیگویی چه احساسی داری”، بگویید “من احساس میکنم که از تو دور هستم چون نمیدانم چه احساسی داری”. بهرهگیری از جملات “من”، باعث میشود که او احساس نکند مورد حمله قرار گرفته است و احتمال بیشتری دارد که به حرفهای شما گوش دهد. با بهرهگیری از جملات “من”، مسئولیت احساسات خود را بپذیرید. جملات “تو”، متهمکننده هستند. جملات “من”، باعث ایجاد همدلی میشوند. با بهرهگیری از جملات “من”، ارتباط موثرتری برقرار کنید. جملات “من”، راهی برای بیان احساسات بدون سرزنش هستند.
18. به او زمان بدهید
فشار آوردن به او، نتیجه معکوس خواهد داشت. صبور باشید و منتظر بمانید تا او خودش آماده شود. اعتماد، یک فرآیند است، نه یک اتفاق. به او فرصت دهید تا با سرعت خودش پیش برود. زمان، همه چیز را حل میکند. با گذشت زمان، او به شما اعتماد خواهد کرد.
19. اهداف واقع بینانه تعیین کنید
انتظار نداشته باشید که او یک شبه تغییر کند و تمام احساساتش را با شما در میان بگذارد. اهداف واقع بینانه تعیین کنید و هر قدم کوچکی را جشن بگیرید. به پیشرفتهای کوچک توجه کنید. ناامید نشوید. با تعیین اهداف واقع بینانه، میتوانید انگیزه خود را حفظ کنید. اهداف کوچک، قابل دستیابیتر هستند. هر قدمی که به جلو برداشته میشود، ارزشمند است. به خودتان و او، فرصت دهید.
20. عشق بیقید و شرط ابراز کنید
به او نشان دهید که او را به خاطر خودش دوست دارید، نه به خاطر اینکه چه احساسی دارد یا چه کاری انجام میدهد. عشق بیقید و شرط، به او احساس امنیت و پذیرش میدهد و او را تشویق میکند تا بیشتر احساساتش را با شما در میان بگذارد. عشق بیقید و شرط، به معنای پذیرفتن او با تمام نقاط قوت و ضعفش است. عشق بیقید و شرط، قویترین انگیزه برای تغییر است. با عشق خود، به او نشان دهید که چقدر برای شما ارزشمند است. عشق، همه چیز را تغییر میدهد. عشق، شفابخش است. عشق بیقید و شرط، کلید گشایش قلبهاست.







یکی از چیزهایی که جاش توی این مطلب کم بود این بود که بعضی وقتا خود ما باعث میشیم طرف مقابل بیشتر تو لاکش بره. شاید ناخواسته ولی با سوالای پی در پی یا اصرار بیجا یکم ازش فاصله می گیریم. من این اشتباه رو کردم و چند ماه طول کشید تا دوباره اعتمادش رو جلب کنم.
بعضیا فکر می کنن اگه با پرحرفی خودشون رو بروز بدن طرف مقابل هم راحت تر حرف می زنه. این اشتباه بزرگیه. سکوت های بین حرف ها هم گاهی می تونه مفیدتر از کلی حرف زدن باشه. من یاد گرفتم نباید عجله کرد و باید به اون فرصت داد.
یه نکته دیگه که خیلی مهمه اینه که گاهی اوقات این افراد همش رو نمی گن ولی با کاراشون نشون می دن. مثلا یه دوستی بود که هیچوقت از ناراحتیش حرف نمی زد ولی همیشه وقتی حالش بد بود نقاشی می کشید. یاد گرفتم باید بیشتر به کاراش دقت کنم تا حرفاش.
اشتباه دیگه ای که من داشتم این بود که فکر می کردم می تونم زورکی احساسات طرف رو بیرون بکشم. فایده نداره. بعضی چیزا فقط با گذشت زمان خودش رو نشون می ده. اینو یه رابطه سه ساله به من یاد داد.
دقیقا همونطور که گفتی نباید قضاوت کرد. مهم ترین درس من این بود که گاهی فقط بشینی و گوش بدی بدون اینکه نظر بدی. همین گوش دادن ساده می تونه همه دیوارها رو کم کم خراب کنه. ولی باید واقعا صبر داشته باشی و عجله نکنی.
راستش من خودم مدت ها با یکی از دوستم همین مشکل رو داشتم. آدم خیلی خوبی بود اما انگار یه دنیا حرف تو دلش میموند و نمی گفت. هر کاری کردم به زور یه لبخند میزد و می گفت چیزی نیست. یاد گرفتم که نباید بپرسی چی شده باید بپرسی دلت میخواد یه چیزی بگی؟
فکر کنم اون سکوتی که بعضی ها دارن همیشه دلیلش ترس از قضاوت نیست. گاهی اوقات اونا یاد گرفتن که هیچکس واقعا شنونده خوبی نیست. یکی از دوستام می گفت من وقتی حس می کنم کسی با تمام وجود داره گوش می ده تازه می تونم حرف بزنم. خیلی از ماها قضاوت می کنیم حتی وقتی فکر می کنیم نداریم قضاوت می کنیم.
یه بار من بیخیال پرسیدن شدم و فقط کنار هم نشستیم بی سر و صدا. نمیدونم چطور شد اما اون خودش یهو شروع کرد به حرف زدن. شاید چون احساس کرد من توقع ندارم چیزی بگه. بعضی وقتها سکوت بهتر از هزارتا سوال کار میکنه. یادمه اون روز برف میومد و ما تو بالکن نشسته بودیم.
خیلی جالبه که چطور یه آدم وقتی حس کنه تحت فشار نیست خودش باز میشه. مشکل اینجاست که ما فکر می کنیم باید سریع راه حل بدیم در حالی که بعضی ها فقط می خوان شنیده بشن. کاش بیشتر آدما بدونن که گوش دادن واقعی یعنی چقدر!
اگه شما هم با چنین آدمی سر و کار داشتید چه جوری این رابطه رو مدیریت کردید؟ من همیشه دوست دارم بدونم آدمای دیگه چه راه هایی رو امتحان کردن. شاید توی کامنت ها چیزهای جدیدی بشنوم که به درد رابطه هام بخوره.